مــــن هنــ ــوز بــــه یــــاد دارم ...
کــــه بــ ــرای داشتنـــــــت ...!
دلــ♥ــی را بــــه دریـــــ ــا زدم ...
کــ ــه از آبــــ واهمــــــه داشـــ ــت !
نـه هــوش مـیخـواهـد نـه خـلاقـیت!
خـوب بـودن نیـت میخـواهـد و هـمت.
و اگـر خـوب شـوی...
بـا هـمه خـوبـان عـالم بـرابـری!
چه فرقی می کند…
در سیرک یا در خانه ؟!
خنده ات که تلخ باشد،
دلت کــه خون باشد،
عاشق که می شوی
لالایی خواندن هم یاد بگیر...
شب های باقی مانده عمرت به این سادگی ها صبح نخواد شد..