ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
من هر روز و هر لحظـه نگرانت می شوم ...
کـه چـه میکنی؟
کجایی ..؟
در چـه حالی ...؟
پنجره اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم :
ـ تنهاییت برای من ...
ـ غصـه هایت برای من ..
ـ همـه ی بغضها و اشکهایت برای من ...
تو فقط بخند ..
آنقدر بلند تا من هم بشنوم ...
صدای خنده هایت را ...
صدای همیشه خوب بودنت را ..
کمی دیر متولد شدم
وتو سهم دیگری شدی ..
زود میروم و منتظرت خواهم ماند..
شاید
در جهانی دیگر
دنیایم شدی ...