تنهــایـی مــن و تــو

تنهــایـی مــن و تــو

تنهایی، گاهی وقت ها تقدیر ما نیست ترجیح ماست!
تنهــایـی مــن و تــو

تنهــایـی مــن و تــو

تنهایی، گاهی وقت ها تقدیر ما نیست ترجیح ماست!

می ترسم رفیق

مثل یک آیینه ام

 

مثل یک آیینه ام ، از «آه» می ترسم رفیق

از خودم گه گاه و گه ناگاه می ترسم رفیق   

 

گرچه مابین دو کتفم مُهر ایمان خورده است ...

لیکن از تاریکی این چاه ، می ترسم رفیق

 

گاه از له گشتن یک مور ، اشکم می چکد

آری ، آن کوهم که از یک کاه می ترسم رفیق

 

راه سخت و راهزن بسیار و عمر اندک ، و من

از کمینِ دشمنِ آگاه ! می ترسم رفیق

 

می خزم کنج تو و در وسعتت گم می شوم

جان پناهم می شوی هرگاه می ترسم رفیق

 

شادی ات را دوست دارم ؛ جان خود را بیشتر !

از همین لبخند دُم کوتاه می ترسم رفیق...

 

حسین شیردل

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.